اختلال میل / برانگیختگی جنسی
Sexual interest / arousal disorder
اختلال میل / برانگیختگی جنسی ، اولین اختلال مطرحشده در فصل اختلالات جنسی در کتاب DSM-5 است؛ که برای بهتر متوجه شدن آن و دیگر اختلالات جنسی، باید توضیحات مختصری راجع به این دسته از اختلالات بدهیم و سپس به سراغ تک تک اختلالات برویم.
در زندگی اکثر مردم، رفتارهای جنسی نقش اساسی دارند. اهمیت رفتار جنسی و نقش مهمی که در بسیاری از روابط ایفا میکند؛ نشان میدهد که رفتار جنسی میتواند در بهداشت روانی و کیفیت زندگی تاثیر بگذارد. درباره اینکه چه چیزی از لحاظ جنسی هنجار به حساب میآید، هیچ تعریفی وجود ندارد اما روانشناسان بالینی زمانی درگیر مسائل افراد میشوند که آنها به علت فعالیتهای جنسی خود رنج میبرند یا در روابط میانفردی به مشکلاتی دچار میشوند.
همچنین تعریف اختلال جنسی نیز کار آسانی نیست. درباره اینکه از لحاظ اخلاقی و اجتماعی چه چیزی قابلقبول است و چه چیزی قابلقبول نیست؛ در جوامع مختلف و در زمانهای مختلف، اختلاف عقیده وجود دارد و بین فرهنگهای مختلف قوانین نانوشتهای حاکم است که رفتارهای موردپذیرش جامعه را تعیین میکنند.
به طور مثال تا سال ۱۹۳۷، DSM، homosexuality را نوعی اختلال جنسی به حساب میآورد و آن را در ردیف اختلال پدوفیلیک یا سادیسم قرار میداد؛ اما امروزه homosexuality در جوامع غربی یک نوع فعالیت جنسی کاملا عادی محسوب میشود؛ حتی در بعضی جوامع، برای پسران نوجوان، نوعی فعالیت جنسی کاملا مناسب است.
اگر بخواهیم به طور کلی بیان کنیم که منظور از اختلال جنسی چیست، باید بدانیم که فعالیت جنسی عادی شامل چهار مرحله برانگیختگی اولیه، برانگیختگی کامل، ارگاسم و بعد از ارگاسم است؛ و اختلال زمانی رخ میدهد که فرد در هر یک از این مراحل دچار مشکل شود.
اختلال میل / برانگیختگی جنسی ، در زنان و مردان به مرحله میل و برانگیختگی مربوط میشود و خصوصیت اصلی آن، کمبود یا عدم میل جنسی در یک دوره زمانی طولانی است. این اختلال در طول مرحله هیجانزدگی روی میدهد و به اختلالی که در لذت جنسی یا تغییرات فیزیولوژیک مرتبط با هیجانزدگی جنسی مرتبط میشود.
اختلال میل / برانگیختگی جنسی به چهار دسته تقسیم میشود:
- تمام عمری: فرد همیشه همینطور بوده؛ یعنی از زمانی که فعالیت جنسی را آغاز کردهاست میل جنسی نداشته یا میل بسیار اندک بودهاست.
- اکتسابی: فرد قبلا میل جنسی عادی و طبیعی داشته اما به تدریج این میل را کاملا از دست داده یا از شدت آن کاسته شدهاست.
- تعمیمیافته: فرد به هیچکس و هیچچیز میل جنسی ندارد یا میل جنسی بسیار اندک دارد؛ یعنی این بی میلی به همه افراد و همه موقعیتها تعمیم یافتهاست.
- موقعیتی: در این مورد فرد هنوز میل جنسی دارد ام به همسر خود میل جنسی ندارد یا در بعضی مواقع به او میل جنسی ندارد.
و DSM برای این مرحله دو اختلال خاص را مشخص میکند: اختلال میل جنسی هایپراکتیو در مردان و اختلال میل / برانگیختگی جنسی در زنان.
ملاک های تشخیص اختلال میل جنسی هایپراکتیو در مردان :
- فرد به طور مستمر یا مکرر، افکار یا خیالپردازیهای جنسی کم دارد یا اصلا ندارد.
- فرد میل چندانی به فعالیت جنسی ندارد یا اصلا ندارد.
- دو ملاک بالا باید به مدت ۶ ماه ادامه یابند و در فرد رنج شدیدی ایجاد کند.
ملاک های تشخیص اختلال میل / برانگیختگی جنسی در زنان :
* فرد، میل جنسی یا برانگیختگی ندارد یا بسیار کم است؛ این موضوع را حداقل سه مورد از موارد زیر نشان میدهد:
- علاقه فرد به فعالیت جنسی کاهش یافتهاست یا به کلی وجود ندارد.
- افکار یا خیالات جنسی کاهش یافتهاند یا به کلی وجود ندارند.
- فرد برای فعالیت جنسی پیشقدم نمیشود یا کمتر از گذشته پیشقدم میشود.(معمولا زمانی که همسر پا پیش میگذارد، واکنش مثبت یا صحیح نشان نمیدهد.)
- فرد در همه یا اکثر تعاملات جنسی (حدود ۷۵ تا ۱۰۰ درصد) اصلا هیجانزده نمیشود یا لذت نمیبرد یا مقدار آن کاهش یافتهاست.
- در واکنش به هرگونه محرکهای جنسی درونی یا بیرونی، در فرد، هیچ میل یا برانگیختگی جنسی به وجود نمیآید یا شدت آن بسیار کم است.
- فراوانی یا شدت احساسهای بدنی در اندامهای بدن در طول فعالیت جنسی، در همه تعاملات جنسی یا تقریبا همه آنها، کاهش یافتهاست یا اصلا وجود ندارد.
- ملاکهای بالا باید به مدت ۶ ماه ادامه یابند و در فرد رنج شدیدی ایجاد کند.
علل بروز اختلال میل / برانگیختگی جنسی :
روانشناسان و متخصصان عوامل بروز اختلال میل / برانگیختگی جنسی را از دیدگاهها و رویکردهای مختلف بررسی میکنند.
طبق نظر روانکاوان، اختلال جنسی بیشتر نتیجه کشمکش بین دو حالت زیر است؛ اینکه فعالیت جنسی معمولا لذتبخش است ولی جامعه عمدتا در مقابل آن ابرو در هم میکشد؛ و تضاد بین این دو مشکلساز است. همچنین عقده اودیپ در مردان ممکن است باعث اختلالهای جنسی شود و یکی دیگر از عوامل این اختلالات، اضطراب است؛ این اضطراب عمدتا ناشی از تجربههای ناگواری مانند تروماهای جنسی_روانی، تابوهای فرهنگی_اجتماعی، اولین تجربههای جنسی خجالتآور یا تحقیرآمیز در روابط جنسی، مصرف زیاد از حد الکل در مردان میباشد. برخی علل غیر مستقیم نیز وجود دارد که موجب این اضطراب میشود و شامل احساس ناتوانی کلی، احساس شرم و گناه از انجامدادن فعالیت جنسی یا احساس تعارض درونی است.
بررسیها در ارتباطات میانفردی نیز نشان دادهاست که مشکلات در روابط با همسر، کینه و خصومت نسبت به یکدیگر، برتری و سلطه یکی از طرفین بر رابطه، احساسات منفی بین دو نفر و افسردگی احتمالا در روابط جنسی تاثیر میگذارند.
در نهایت میتوان به علل بیولوژیک نیز اشاره کرد که آنها را به سه طبقه مهم تقسیم میکنند؛ ۱) اختلال به علت عارضههای پزشکی، ۲) اختلال به علت عدم تعادل هورمونی و ۳) تغییر در واکنش جنسی به علت بالارفتن سن.
درمان:
در ۷۰ تا ۸۰ سال گذشته، درمان اختلالات جنسی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشتهاست. پیش از دهه ۱۹۵۰، روانکاوی احتمالا تنها درمان ساختاردار برای کسانی بود که در جو آن زمان جرات اعلام مشکلات جنسی خود را داشتند. روانکاوی روی کشمکشها و تنشهای درونی به عنوان علت اصلی تمایلات جنسی واپسراندهشده، تاکید میکرد. به مرور زمان که آزادی بیشتر شد درمانهای مستقیم مانند رفتاردرمانی که در آن تکنیکهای مختلف را آموزش میدادند، نیز صورت گرفت و موثر واقع شد.
همانطور که در بخش علل گفتهشد، اختلالات جنسی ممکن است با مشکلات میانفردی ارتباط داشتهباشد؛ بنابراین با زوجدرمانی و آموزش برقراری ارتباط و مهارتهای جنسی، میتوان مشکلات میانفردی را درمان کرد.
آموزش خود_رهنمودی نیز در مورد اختلالات جنسی برای این منظور به کار میرود که درمانجویان در خصوص استفاده از خود_رهنمودیهای مثبت در مراحل مختلف فعالیت جنسی آموزش ببینند تا رفتار خود را هدایت کنند و از اضطراب بکاهند؛ به عبارت دیگر، در این تکنیک تلاش میشود تا درمانجو بر رفتارهای خود کنترل داشتهباشد.
روش مقابله با علتهای دور نیز روشی است که به اولین تجربههای جنسی برمیگردد و در آن درمانجویان تشویق میشوند تجربهها را به یاد بیاورند و درباره آنها حرف بزنند که باعث میشود از شدت مشکلات جنسی کم شود.
درمانهای بیولوژیک نیز در اختلالاتی که در اثر عوامل پزشکی، عدم تعادل هورمونی و تغییرات بیولوژیکی ناشی از افزایش سن به وجود میآید موثر هستند؛ اما در اختلال میل / برانگیختگی جنسی کاربرد چندانی ندارند.