اختلال ترانسوستیک

Transvestic disorder

این اختلال در DSM-IV ترانسوستیک فتیشیسم نامیده می‌شد؛ اما در DSM-5 به اختلال ترانسوستیک تغییر نام داده‌است. اگر یک مرد هتروسکشوال (علاقه‌مند به غیرهم‌جنس) از پوشیدن لباس‌های زنانه، به طور مکرر و مستمر به تحریک جنسی دچار شود و این کار در عملکرد اجتماعی او نابسامانی شدیدی به همراه آورد، مبتلا به اختلال ترانسوستیک اعلام خواهد شد. تحقیقات در سوئد نشان داده‌است که ۲/۸ درصد مردان، در مرحله‌ای از زندگی خود، یک بار اختلال ترانسوستیک را تجربه می‌کنند.

عوامل خطر اختلال ترانسوستیک عبارتند از تجربه‌های جنسی با افراد هم‌جنس، به آسانی تحریک جنسی شدن، استفاده فراوان از پورنوگرافی و فراوانی خود_ارضایی. در این اختلال، علت تهییج جنسی این است که لباس‌های زنانه، سمبل زنانگی خود فرد هستند نه اینکه خود به خود باعث تحریک جنسی شوند. هم‌چنین اگر فرد اختلال آشفتگی جنسیتی داشته‌باشد، نمی‌توان او را مبتلا به اختلال ترانسوستیک اعلام کرد.

ملاک های تشخیص اختلال ترانسوستیک :

  • فرد در یک دوره حداقل ۶ ماهه، در اثر پوشیدن لباس‌های جنس مخالف یا استفاده از زیورآلات جنس مخالف، به طور مکرر و به شدت از لحاظ جنسی برانگیخته‌شده‌است؛ می‌توان این برانگیختگی‌ها را از روی خیال‌پردازی‌ها، امیال یا رفتارهای شخص متوجه شد.
  • خیال‌پردازی‌ها، امیال جنسی یا رفتارهای فرد باعث نابسامانی شدید در زمینه‌های اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه‌های مهم زندگی می‌شوند.

علل بروز اختلال ترانسوستیک :

بیشترین انحرافات جنسی در مردان دیده می‌شود؛ در واقع مرد بودن یکی از عوامل خطر برای انحرافات جنسی است و می‌توان گفت که علت اصلی تا اندازه‌ای ممکن است این باشد که میل جنسی در زنان بیشتر از مردان سرکوب می‌شود.

پیشنهاد می‌شود:  اختلال وسواس فکری_عملی ناشی از ماده / دارو

روانکاوان درباره علل انحرافات جنسی چند عقیده دارند. می‌توان این عقاید را از دو دیدگاه بررسی کرد

۱) انحرافات جنسی، واکنش‌های دفاعی هستند که تلاش می‌کنند از ego در مقابل ترس‌ها دفاع کنند. و یا
۲) انحرافات جنسی، تثبیت در مرحله رشدی پیش_تناسلی را نشان می‌دهد.

یکی دیگر از فرضیه‌هایی که در مورد انحرافات جنسی است، با عنوان شرطی‌سازی کلاسیک مطرح شده‌است و این است که امیال جنسی غیرعادی، نتیجه تجربه‌های جنسی کودکی هستند که با یک محرک غیرعادی یا یک رفتار غیرعادی تداعی شده‌اند و فرد این تداعی را یاد گرفته‌است. این‌گونه تجربه‌های اولیه می‎‌توانند مسیر رشد جنسی نوجوانان را تعیین کنند. نظریه شرطی‎‌سازی کلاسیک در موازات با این واقعیت است که بسیاری از انحرافات جنسی در اوایل نوجوانی به‌وجود می‌آید.

از دیگر مسائل مهمی که ممکن است عامل ابتلا به این مشکلات در بزرگسالی شود، بدرفتاری با کودکان و غفلت از آن‌هاست. بدرفتاری فیزیکی و سواستفاده جنسی در کودکی یک ویژگی مشترک در سابقه اکثر منحرفان جنسی است. اکثر آن‌ها نیز والدینی داشته‌اند که اصول تعلیم و تربیت کودک را بلد نبوده‌ و فرزندان خود را مورد غفلت قرار داده‌اند.

روابط مختل و مشکل بین والدین و فرزندان نیز می‌توانند در ایجاد این اختلالات نقش مهمی داشته‌باشند. بسیاری از این رفتارهای مشکل‌زا، اغلب با باورهای غلط یا سوگیری در پردازش اطلاعات به‌وجود می‌آیند.

درمان :

در حال حاضر بسیاری از روان‌شناسان بالینی از رویکردهای چندوجهی برای درمان انحرافات جنسی استفاده می‌کنند که موارد زیر را شامل می‌شوند:

  • درمان مشکل رفتاری به صورت انفرادی. (مثلا تغییر جهت دادن تحریک و ارضای جنسی از محرک‌های خاص یا نامناسب به سوی محرک‌های قابل قبول‌تر)
پیشنهاد می‌شود:  اختلال اضطراب فراگیر

این درمان‌ها، درمان‌های رفتارگرا (بیزاری درمانی و اشباع)، شناخت‌گرا و آموزش پیشگیری از بازگشت را شامل می‌شوند.

  • مقابله با باورها و نگرش‌های غلط که تداوم انحرافات جنسی را موجب می‌شوند؛ و آموزش مهارت‌های اجتماعی که به افراد کمک می‌کنند تا با افراد بالغ و راضی به تعامل مناسب‌تری دست یابند.
  • روش دیگر، روش دارودرمانی و هورمون درمانی است که برای این اختلال می‌توان از SSRI ها(مثلا فلواکستین) استفاده کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پشتیبانی
بستن